آرام آرام با دل گوش به آوای یا رضا میدهم.
دل بیقراری میکند و افسار گسیخته میتازد.
چنگ بر در آستان خورشید خراسان میزند،
صدای نفس زنان آوای چله ولایت را با گوش جان میشنوم،
ولی توان را از من میبرد
مانند کودک بیتابی مادر را احساس می کند
کاش خواب باشد و چله به انتها نرسد،
دلم یه قطره از معرفت را هنوز نچشیده است
و لبانم خشکیده تشنه،
به یاد می آورم نسیم لحظات شروع طرح بر تن رنجورم می نوازد.
و روزها رقصکنان کم کم به انتها میرسد. چند صباحی بیش نمانده است
بله اینچنین زود دیر میشود.
#فراگیران ۱۴۰۲ بازه اول