برات کربلا

? دلم مرا سوق می‌دهد به سوی استخوان‌های شهید گمنامی که نمی‌دانم آب، خاک، باد و خورشید چطور دلشان آمد تا تنش را نوازش کنند، نسیم عطرو بویت هوای دلم را طوفانی کرد مرا تا تربت سیدالشهدا برد ولی پاهایم مرا پس زد، اذن ورود به صحن سرای ساقی کربلا را نداد. باز با نفسی…

طرحی مطرح

? در طرحی مطرح و مصرح، قیاس و بالقیاس، ذات واجب الوجود خدایی مرا به اندیشه فرو می‌برد و قلم در دست می گیرم به نام الله جانم را در مسیر شناخت انسانی نحیف در درگاه ربوبیت با خالقیت و احترام به اخلاقیات طرح ولایت را با وجودی مثالی برگرفته از الله بر روی قلبم…

خوان کریمانه

? خوان کریمانه انس با قرآن چه عارفانه مرا بر سر فرش زمردین می‌نشاند تا لحظاتی چند در روز مباهله دلم هوایی شود بر قبه سبز بارگاه پیامبر جود و مهربانی، کاش مرا بطلبی آقا جان، در جوارت آیاتی را به نشانه مسلمانی ادا کنم تا سرمه چشمانم زمان ظهور و شفاعت باشد. ? دستانم…

چله ولایت

آرام آرام با دل گوش به آوای یا رضا می‌دهم. دل بی‌قراری می‌کند و افسار گسیخته می‌تازد. چنگ بر در آستان خورشید خراسان می‌زند، صدای نفس زنان آوای چله ولایت را با گوش جان می‌شنوم، ولی توان را از من می‌برد مانند کودک بی‌تابی مادر را احساس می کند کاش خواب باشد و چله به…

و ما رأیت الا جمیلا

? آری انسانها می‌روند ولی قدمت ۱۴۰۰ ساله کربلا همچنان باقیست، همچون قوس کمان خمیده ماه محرم همچنان بر دل‌ها هک شده و کمر دنیا را شکسته، آخر این چه غمی بود آقا جان، نمی‌دانم بعد از ۱۴۰۰ سال چه کنم نه دستم می‌رسد تاریخ را دگرگون کنم نه دستم به ماه می‌رسد کمرش را…

مصباح هدایت

? قلم در دست می‌گیرم و طرح ولایت را با جان و دل ترسیم می‌کنم، نقوشش بر جان و دلم حک می‌شود و با طمانینه نفس‌هایم در سینه حبس می‌شود و پوچی تارو پودهایم را در برمی‌گیرد و آرامش را با مبانی معرفت جان می‌گیرد و صبای صبحگاهی ولایت جانی دگر به افکار مشوشم می‌دهد…

دخیل…

? فدای انگشتر عشقی که نگینش مشهد الطوس را مزین کرده ست، صفای حرمش هر دل زاری را چنگ زده ست، دخیل بسته‌ام به پنجره فولادش، که این دل حزین رم کرده ست ، به داد دلم رس ای شه خراسان، این دل غمین بدجور غم زده ست.   #فراگیران ۱۴۰۲ بازه اول

خداحافظ…

خداحافظ اي حرم حریم عشق خداحافظ اي طرح ولایت خداحافظ اي دل جامانده خداحافظ اي صفای دل زارم خداحافظ ای نظم روزانه خداحافظ اي دوستی‌های عاشقانه خداحافظ اي خدام بی‌توقع خداحافظ ای غریب الغربا خداحافظ اي نغمه‌های عاشقانه خداحافظ اي چله حک شک بر تارپودم خداحافظ اي رسم عاشقی خداحافظ عبادت‌های خالصانه خداحافظ ای روح…

حقانیت معرفت

? در جوار آقا امام رضا، در هاله‌ای از ابهام، حقانیت معرفت را با تار و پودم در طرح ولایت احساس می‌کنم و این باری که با نیت خالصانه به دوشم گذاشته شده را در جای جای سرزمینم به وهله اجرا می‌گذارم و این وظیفه خطیر را به سرانجام می‌رسانم باشد مددی از جانب حق…

همسایه آقا

? دل نوشته‌هایم، اعتکاف، راهیان نور، کربلا.. طرح ولایت…. می‌دانم که نقطه‌ی شروع عشق‌بازی‌هایمان با تو از اعتکاف بود و چه زیبا مثل کودکی دستانم را گرفتی و آرام آرام با عاشقانه‌هایت همراه کردی…. و امروز غریب به بیست و اندی روز است که نماز‌هایم را کنار امام رئوفم رضا علیه السلام کامل می‌خوانم و…